-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1385 05:37
زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیمٍ ، مثل قایم باشک دیوانگی ! فریاد زد:آره قبوله ، من چشم میزارم چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش رابست و شروع به شمردن کرد!! یک..... دو.....سه ... همه به دنبال...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1385 01:40
دورانی در زندگی من وجود داشت که تا حدودی، در آن زیبایی، برایم از مفهومی خاص برخوردار بود . حدسم اگر درست باشد ،آن زمان، حدوداً هفت یا هشت ساله بودم. یکی دو هفته، یا شاید یک ماه، قبل از اینکه یتیم خانه، به یک پیرمرد تحویلم دهد. در یتیم خانه طبق معمول ، صبحها بلند می شدم ، تختم را ،مثل یک سرباز کوچک ،مرتب می کردم و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مردادماه سال 1385 04:42
این روزها در حال پایین رفتنم در حال غرق شدن. نه توان انجام کار مشخصی را دارم و نه قادرم فکرم را جمع و جور کنم. نه توان خواندن دارم و نه توان نوشتن. این روز ها، شب های کابوس دیدن است، کابوس های سیاه و کهنه. کابوس های خسته. این شب ها کابوس های فراموش شده به سراغم برگشتند. سلول های تاریک، آدم های سیاه پوش، آدم های خسته،...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1385 02:17
یک عاشق بی قایق تو دریا چشماشا می بنده تو رویا من عاشق بی قایق تو دریا می میرم چشماما می بندم بی رویا می میرم میرم و می میرم آسوده میشم از عشق میرم و می میرم جشن تولد مرگم و برای تو زیر آب می گیرم یک زیبا نگاشوچه آروم به موج ها می دوزه یک عاشق بی ساحل چه تنها تو دریا می سوزه پریایی دریا من امشب می میرم از عشق یه زیبا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 21:26
یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّلیل و النّهار یا محوّل الحول و الا حوال حوّل حالنا الی احسن الحال نوروز بر زرتشت کوروش داریوش خسروان و موبدان امیران و دلیران یلان و گردان و همه ایرانیان فرخنده باد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1384 02:14
سگها و گرگها 1 هوا سرد است و برف آهسته بارد ز ابری ساکت و خاکستری رنگ زمین را بارش مثقال ، مثقال فرستد پوشش فرسنگ ، فرسنگ سرود کلبه ی بی روزن شب سرود برف و باران است امشب ولی از زوزه های باد پیداست که شب مهمان توفان است امشب دوان بر پرده های برفها ، باد روان بر بالهای باد ، باران درون کلبه ی بی روزن شب شب توفانی سرد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 04:46
وارد اتاقش شدم، اتاقی که دیگر واقعاً جای خالی او را می توانستم احساس کنم. مادرم را دیدم که بقچه لباس هایش را از کمد دیواری درمی آورد. گوشه چشمش از اشک نمناک شده بود. می خواست آنها را به مستحق ببخشد. عینک درشت او روی طاقچه پنجره خودنمایی می کرد. جرأت نمی کردم بهش نزدیک بشوم. تردید مرموزی برم داشته بود. وقتی که آن عینک...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 دیماه سال 1384 08:45
درووووووووووووووووود. امیدوارم حال همه دوستان خوب باشد . اول از همه سال جدید میلادی را به همه دوستان تبریک میگم . البته با تاخیر. خوب حالا نوبت خودم تولد تولد تولدم مبارک . اینم یک عکس ازاون وقت ها که کوچولو بودم . اینم کیک تولدم امیدوارم خوش مزه باشه . صبر کنید اول شمع ها را فوت کنم بعد .1 2 3 حالا شروع کنید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 دیماه سال 1384 01:51
درووووووووووووووووووووووود. شب یلدا بر همه دوستان مبارک باشه
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 آذرماه سال 1384 01:10
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می کند. هیچکس یکباره معتاد نمی شود یکباره سقوط نمی کند یکباره وا نمی دهد یکباره خسته نمی شود،رنگ عوض نمی کند،تبدیل نمی شود و از دست نمی رود. زندگی بسیار آهسته از شکل می افتد و تکرار و خستگی ،بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می کند. باید بسیار هشیار باشیم و نخستین تلنگرها را،به هنگام و حتی قبل...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 آذرماه سال 1384 02:39
خوشبختی ، نامه یی نیست که یکروز نامه رسانی ، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.خوشبختی ، ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر ... به همین سادگی ، به خدا به همین سادگی . اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...خوشبختی را چنان هاله یی از رمز و راز ،...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 آبانماه سال 1384 06:25
دلم برای کسی تنگ است....دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گل های باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است که آن دو نرگس جادو را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1384 06:24
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 05:20
بگوید که بر گورم بنویسند زندگی را دوست داشت ، ولی آن را نشناخت مهربون بود ، ولی مهر نورزید طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد در آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی به آن راه نیافت در زندگی احساس تنهای می نمود ولی هرگز دل به کسی نداد و خلاصه بنویسید زنده بودن را برای زندگی دوست داشت نه زندگی را برای زنده بودن فریدون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 مهرماه سال 1384 06:13
نامه عاشقانه بتهوون هر چند هنوز از بستر شبانه خویش بیرون نیامده ام ولی اندیشه ام چون پرستویی بی آشیانه بگرد معبد نام تو معشوقه جاودانم بال و پر میزند. با خود فکر میکنم. پیوند قلب من با عشق تو پیوندی ابدی است و من قادر نیستم تا واپسین دم حیات ... تا آندم که خون داغ زندگی ام در رگهایم میدود این پیمان آسمانی را از یاد...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1384 12:01
سلام به همه دوستان . حالتون خوب بید.امیدوارم با کله نه خورده باشید تو دیوار چون از این نظر من خیلی درد کشیدم.(آخ دردی داره).بالاخره تصمیم گرفتم صفحه قالب را عوض کنم .گفتم بشینم یه لوگو توپ طراحی کنم .آخرش به این قالب منتهی شد.نمی دونم خوبه یا بد .به هر حال اگه دوستان فکر می کنن که بدرد نخوره بگن تا عوضش کنم .این از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1384 07:17
دیوار ازمجموعه : مرگ زندگی سهراب سپهری زخم شب می شد کبود. در بیابانی که من بودم نه پر مرغی هوای صاف را می سود نه صدای پای من همچون دگر شب ها ضربه ای به ضربه می افزود. *** تا بسازم گرد خود دیواره ای سر سخت و پا بر جای، با خود آوردم ز راهی دور سنگ های سخت و سنگین را برهنه پای. ساختم دیوار سنگین بلندی تا بپوشاند از نگاهم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 مهرماه سال 1384 06:27
شعر و غزل و ترانه و من بن بست پرداز از این قفس از این تن بست بر صورت پنجره نشسته هیله لبخند به هر کوچه وبرزن بن بست از عشق من و تو چه سخنها بر جاست مجنون همه جای قصه ها بی لیلاست بی پرده بگویم به تو ای فوج غزل آری دل من بی تو همیشه تنهاست س.س.عبور
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 مهرماه سال 1384 02:29
1-اینکه تمام عشقت را به کسی بدی ، تضمینی بر این نیست که اون هم همین کار را بکنه پس انتظار عشق متقابل نداشته باش .فقط منتظر باش تا اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه این طور نشد خوش حال باش که توی دل تو رشد کرده. 2-در عرض یک دقیقه میشه یک نفر را خرد کرد ، در یک ساعت میشه کسی را دوست داشت ودر یک روز میشه عاشق شد ولی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1384 13:54
سلام به همه دوستان. راستش نمی دونم از کجا شروع کنم ولی فقط اینا میدونم که امسال در کنکور قبول نشودم.حالم خیلی گرفتس .یک سال دیگه باید پشت کنکور بمونم و دباره این کتاب های تکراری را بخونم .خوب بگذریم.از همه عزیزانی که در این چند روز به وبلاگ من سر زدن خیلی ممنونم و باید من را ببخشند چون من نتونستم به وبلاگشون بیام .به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریورماه سال 1384 04:26
گابریل گارسیا مارکز سیزده نکته برای زندگی 1-دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم. 2-هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشکهای تو نمی شود. 3-اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست ندارد،به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست...
-
سپیده عشق
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 04:46
آسمان همچو صفحه دل من روشن از جلوه های مهتابست امشب از خواب خوش گریزانم که خیال تو خوشتر از خوابست خیره بر سایه های وحشی بید می خزم در سکوت بستر خویش باز دنبال نغمه ای دلخواه می نهم سر بروی دفتر خویش تن صدها ترانه میرقصد در بلور ظریف آوایم لذتی ناشناس و رویا رنگ می دود همچو خون به رگهایم آه ... گویی ز دخمه دل من روح...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 شهریورماه سال 1384 04:55
رفتی ولی اینا بدون هر جا باشی دوستت دارم هنوز برای دیدنت تو رویاهام پا می ذارم دل منا شکستی ، وقتی تنهام گذاشتی کاش می دونستم که توهیچ وقت دوستم نداشتی دل منو شکستی ، اما یادت بمونه که هیچ کسی مثل من قدر تو نیست بدونه چقدر دلم می سوزه، عمری دروغ شنیدم با این همه صداقت، آخر به هیچ رسیدم منو بگو دلم رو، پاک به تو باخته...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 مردادماه سال 1384 05:35
کنار آشیانه تو آشیانه می کنم فضای خانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال میکند برای چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مردادماه سال 1384 05:55
دروووووووووووووووودی دوباره. بلخره کنکور من تموم شد تا اعلام نتایج من راحتی به وبلاگ میرسم . پس فعلا بدرووووووووووووود.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مردادماه سال 1384 05:10
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه باید ها... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره می کنم : باشد برای روز مبادا ! اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست اما کسی چه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1384 02:51
غـزل بهانـه مانـدن دلیل بی تابـــی دلـم گرفـتـه تو امشـب چقـدر نـایابی منم مزاحم هر شب بهانــه می گیرم مرا که وقـف توام از چه در نمی یابی؟ دوباره جوهرشب روی دفتـرم لغزید چرا چو ماه در ایـن آسـمان نمی تـابی؟ هنوز منتظرم شب ز نیمه هم رد شد به زیـر نـور پر از التـهـاب مهـتـابی چــرا بـرای سفــر تا نهایــت دریــا اسـیر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 مردادماه سال 1384 04:17
امروز می خوام براتون از سهراب بنویسم . سهراب این الهه شعر نو در خور توجه بیشتر از این ها است که امیدوارم با خواندن شرح حال وی و چندی از اشعارش شما نیز به جمع دوستداران وی درآیید برای خواندن متن کامل اینجا را کلیک کنید سهراب سپهری
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 تیرماه سال 1384 06:02
من می گم بهم نگاه کن تو می گی که جون فدا کن من می گم چشات قشنگه تو می گی دنیا دو رنگه من می گم چقدر تو ماهی تو می گی اول راهی من می گم بمون همیشه تو می گی ببین نمیشه من می گم خیلی غریبم تو می گی نده فریبم من می گم خواب تو دیدم تو می گی دیگه بریدم من می گم خیلی دیونم تو می گی آره می دونم من می گم بشین کنارم تو می گی...
-
chat room
سهشنبه 28 تیرماه سال 1384 05:44
سلام به همه اینم چت روم موقت وبلاگ ما فعلا با همین سر کنید تا یه بهترشا بسازیم. پس فعلا خداحافظ. http://www.geocities.com/lovepoem_blog/chat.html